بیانیه شماره ۱۴ میرحسین موسوی در آستانه سیزدهم آبان

کلمه:چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.

کلمه: مهندس میرحسین موسوی در آستانه ی یوم الله سیزدهم آبان بیانیه ای خطاب به ملت شریف ایران صادر کرد . به گزارش “کلمه” متن کامل این بیانیه به شرح زیر است.

بسم الله الرحمن الرحیم

در تاریخ معاصر ما سیزدهم آبان یادآور سه حادثه است. در نخستین از این رویدادها امام خمینی از ایران تبعید شد و نهضت در فترتی سیزده ساله فرورفت. رژیم شاه پس از به دست آوردن چنین نتیجه‌ای باید خود را شماتت کرده باشد که چرا این راه حل ساده را پیش از آن به کار نبست. یک قیام بود و یک امام که وقتی از صحنه دور شد دیگر چیزی از شور تحول‌خواهی باقی نماند. آیا به راستی امام خمینی در حرکتی که آغاز کرد تنها بود؟ هرگز چنین نبود، زیرا هرگز چنین نیست که یک فرد بتواند به تنهایی در صحنه جامعه تحولات نمایان ایجاد کند. پیروان او بسیار بودند، اما آنان شبیه به یارانی نبودند که سال‌ها بعد پیرامونش را گرفتند، آن زمانی که گفت «رهبر ما آن طفل سیزده ساله است …»

دومین سیزدهم آبان روز رهبران سیزده ساله است؛ دانش‌آموزانی که برای تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران گرد آمده بودند و مورد یکی از سبعانه‌ترین کشتارها قرار گرفتند. تجربه رژیم از حوادث دهه چهل بود که موجب چنین حرکات خونینی شد. تصور بر آن بود که اگر با همان قاطعیت گذشته عمل کنند از نو به همان نتایج خیره‌کننده دست می‌یابند، حال آن که زمینه اجتماعی کاملا تغییر کرده بود؛ زمین تغییر کرده بود و زمان تغییر کرده بود و مهمتر از آن جان انسان‌ها تغییر کرده بود. دیگر حکومت شاهنشاهی با یک امام تنها روبرو نبود. این بار کسانی گرد او جمع شده بودند که شاید به اندازه پدرانشان او را نمی‌شناختند یا سخنانش را نشنیده بودند، اما به اندازه امام خود شور در سینه داشتند؛ آنها همچون پدرانشان برای به راه ‌افتادن لازم نبود که پی‌درپی شماتت شوند.

درباره سومین سیزده آبان بسیار گفته شده است، تا جایی که بعید است کمترین اطلاعی از آن ماجرا ناگفته مانده باشد؛ از جمله آن که در این رویداد امام از دانشجویان مسلمان پیروی کرد. ظاهرا این دانشجویان بودند که خود را پیرو خط امام می‌خواندند، اما در واقع این امام بود که حرکت آنان را دنبال نمود. قطعا هیچ‌یک از رهبران و فرماندهان انقلاب در شکل دادن به آنچه در این روز اتفاق افتاد نقشی نداشت. حتی خود دانشجویان تصور می‌کردند بعد از چند روز حادثه تمام می‌شود و به خانه‌هایشان باز می‌گردند. ولی امام این رویداد را پیگیری کرد و آن را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول نامید. تنها امامی که درد یک سکوت سیزده ساله را چشیده باشد می‌داند که جامعه‌ای شکل‌یافته از چوب‌های فرمانبر و خشک از خود جوششی ندارد و حیات پاکیزه‌ای ندارد. او مردم را رهبر می‌پسندید، زیرا می‌دانست که گذر از یک گردنه تاریخ برای سعادت هیچ ملتی کافی نیست. آنان باید از چنان خودانگیختگی و بصیرتی برخوردار شوند که در هر عصری و نسلی بتوانند راه را از بیراهه بشناسند و بپیمایند. مردم ما امروز رهبرانند و این همان آرزوی بزرگی است که امام برای آنان داشت. او ما را دعوت ‌کرد به سوی آن چیزی که ما را زنده می‌کرد.

آنک سیزدهم آبان، این سبزترین روز سال دوباره از راه می‌رسد. آیا امروز قابل‌تصور است که حرکت مردم بر اثر بازداشته شدن همراهی از همراهی خاموش شود؟ اگر اینگونه باشد دستاوردهای چهل و پنج سال تاریخ معاصر خود را از دست داده‌ایم، و اگر چنین نباشد این نشانه‌ای از ریشه‌های انقلابی ماست. ما به اتکای این ریشه‌هاست که سبز شده‌ایم، ریشه‌هایی که اگر از آنها دور شویم به همان چیزی تنزل خواهیم کرد که مخالفان مردم آرزو می‌کنند. به این خاطر است که جا دارد با هر تلاش افراطی در این جهت برخوردی احتیاط‌آمیز داشته باشیم.

حرکت ما از واگذار کردن اسلام به جبهه خرافه‌پرستان و سپردن انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان، از ناچیز شمردن میراث و میوه مبارزات یک‌صدساله مردم ایران و جایگزین کردن آن با تصوراتی گنگ، و از جدایی و بیگانگی نسبت به ریشه‌های تاریخی‌اش نفع نمی‌برد، و اگر برخی دولت‌های بیگانه بر ترویج چنین تمایلاتی اصرار دارند شاید در این کار سودی ملاحظه می‌کنند. آنها اگر لازم باشد با وجدانی آرام بر سر جنبش امروز ایرانیان پشت میز معامله می‌نشینند و به همان مقدار آزادی و توسعه سیاسی که در کشورهای همسایه‌ وجود دارد برای ملت ما قناعت می‌کنند و در این قناعت قابل سرزنش نیستند. این ما هستیم که اگر مصالح خود را به درستی تشخیص ندهیم باید ملامت ‌‌شویم.

این روزها هر نگاهی که به نگاهی می‌افتد از پیروزی می‌پرسد. کی به آن می‌رسیم؟ چه چیز ما را به آن می‌رساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش می‌اندازد؟ و چه چیز آن را کمال می‌بخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواسته‌ای در جامعه متولد می‌شود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولت‌ها تنها می‌توانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند.

آیا ما هم می‌توانیم بر این مقادیر اثر داشته باشیم؟ آری. المعروف بقدر المعرفه؛ انسان‌ها به قدری که بصیرت و آگاهی از خود به نمایش می‌گذارند در خور نیکویی‌ها قرار می‌گیرند. کما این که در این چند ماه مردم ما بیش از آن که از رنج‌های خود گنج به دست آورده باشند از برکات خردمندی خود بهره‌مند شده‌اند.

راه سبز ما یک مسیر عقلانی است و این یک بشارت است، زیرا نشان می‌دهد که ما تا انتها بر سر خواسته‌های خود مستحکم خواهیم ایستاد. اگر دچار تندروی و رفتارهای افراطی بودیم شک نکنید که با دستانی خالی از نیمۀ راه باز می‌گشتیم، زیرا افراط راه را برای تفریط باز می‌کند. اگر برای قبول این حقیقت به مثال نیاز دارید به سیاست خارجی دولتمردان بنگرید. همان وقتی که آنان مناسبات بین‌المللی کشور را به اغراض تبلیغاتی آلوده کردند و از خردورزی و متانت کناره گرفتند می‌شد حدس زد که به زودی مصالح بلندمدت مردم را به هیچ معامله خواهندکرد. شانزده سال پیش از این تهیه سوخت برای تاسیسات هسته‌ای تهران امری بود که نه مسئولان و نه رسانه‌ها انجام آن را یک خبر مهم تلقی نمی‌کردند. امروز قسمت اعظم محصول فعالیت‌های هسته‌ای کشور ،که این همه جاروجنجال به خود دیده و چندین تحریم برای ملت به همراه آورده است، گویا باید برای تامین همین نیاز ساده تحویل کشورهای دیگر شود، شاید بعدها لطف کنند و اندکی سوخت در اختیار ما بگذارند. آیا این یک پیروزی است؟ یا یک تقلب آشکار، که چنین تسلیمی فتح‌المبین نامیده شود؟

دولتمردان نه مشکلات جهان را حل کردند و نه بر حقوق تردیدناپذیر ملت خود تاکید نمودند، که با گشاده‌دستی از این حقوق عقب نشستند. آنها نشان دادند که حتی در تسلیم شدن و کرنش کردن افراط‌گرند. حتی اگر با تلاش دلسوزان از واگذاری دستاوردهای کشور در زمینه انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای جلوگیری شود از عواقب افراط و تفریط‌های دولتمردان ایمن نشده‌ایم، زیرا رفتارهای آنان زمینه را برای اجماع بین المللی جهت اعمال تحریم‌ها و فشارهای بیشتر به ملت ما فراهم کرده است.

چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.

تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک راهبرد کلیدی برای ساختن فرداست. با چنین راهبردی ما در تاریکی قدم نمی‌گذاریم و میراث‌های به جا مانده از مبارزات نسل‌های پیشین را به هیچ تقلیل نمی‌دهیم. و هر آنچه از آرمان‌ها و خواسته‌هایمان که جا بماند با زندگی‌های خود آن را به دست می‌آوریم، زیرا ساختار ظاهری هرگز تمام آن چیزی، بلکه قسمت اصلی آن چیزی نیست که در جامعه واقعیت دارد. بخش اصلی این واقعیت زندگی‌های ماست. دستگاه ظاهری می‌تواند فرزندان انقلاب را همچون تبهکاران دستگیر کند و لباس‌های تحقیرآمیز بر قامتشان بپوشاند و مردم می‌توانند با نگاهشان از آنان قهرمان بسازند و به آنان افتخار کنند. در این رودررویی کدامیک برنده‌اند؟ دستگاه ظاهری می‌تواند آنان را در دادگاه‌های نمایشی محکوم کند و نگاه مردم می‌تواند آنان را در پیشگاه وجدان خویش حاکم بداند. به راستی کدامیک از این دو در واقعیت جامعه حکومت می‌کنند؟ دستگاه ظاهری با برخوردهای توهین‌آمیز خود خانواده‌های آنان را سرافکنده و خوارشده می‌خواهد و نگاه‌های مردم آنان را در عین تلخ‌کامی‌هایی که می‌چشند سربلند می‌بیند. کدامیک از این دو نگاه بر احساس این خانواده‌ها چیره است؟ دقت کنید که تنها در نگاه مردم این همه قدرت وجود دارد و تا اینجای کار هنوز حرفی از دیگر توانایی‌های آنان نگفته‌ایم. دستگاه ظاهری می‌تواند برای این خانواده‌ها تنهایی و عسرت تدارک ببیند و مردم می‌توانند آنان را در آغوش بگیرد؟ به راستی کدامیک از این دو بر کار خود غالبند؟ دستگاه ظاهری می‌تواند دانشجویان غریب را به جرم ابراز عقیده از خوابگاه محروم کند و معیشت آنان را در تنگنا قرار دهد و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند با حمایت‌‌های خود از آنان پشتیبانی کنند. تاثیر اقدام کدامیک از آنها بیشتر است؟ به راستی کدامیک از آنها قدرتمندتر است؟ بلکه اساسا تقابلی میان این دو وجود ندارد؛ یکی هست و دیگری نیست، زیرا این زندگی‌های ماست که به هر امری در نظم ظاهری جامعه معنا می‌بخشد. ما در چند ماه گذشته نه با شکستن این نظم، که با تغییر معنا دادن به آن از راه زندگی‌هایمان صحنه جامعه را تغییر دادیم. ما چه نیازی به شکستن این نظم داریم در حالی که در هر شرایطی این ما هستیم که با زندگی‌های خود به آن جهت می‌دهیم.

بعد از این نیز راه ما این است. در شرایطی که اصول متعدد قانون اساسی بتوانند بی‌محابا معطل بمانند حقیقت آن است که فرقی میان قانون خوب و بد وجود ندارد. ساختار سیاسی کشور اگر بهترین نظم ممکن باشد به چه کار می‌آید اگر زندگی‌های ما به آن اعتبار نبخشد، یعنی معنی برایش تدارک نبیند، آن را تنفیذ نکند و اجرای بدون تنازل آن را مطالبه ننماید؟ به همین ترتیب اگر این ساختار واجد اشتباهات و عقب افتادگی‌های واضح بود ما تنها در صورتی می‌توانستیم آن را اصلاح کنیم که نخست معنای آن را اصلاح می‌کردیم و این کار را با زندگی‌های خود انجام می‌دادیم.

البته بسیارند ملت‌هایی که این توانایی خود را به جا نمی‌آورند و ترجیح می‌دهند قدرت را به قدرتمندان وابگذارند. آنها در جامعه خود پیشوا نیستند، ولی مردم ما هستند.

سیزدهم آبان میعادی است تا از نو به یاد آوریم که در میان ما مردم رهبرانند. این روز عزیز را به ملت ایران تبریک می‌گویم و برای گروهی از آفرینندگان این مناسبت که اینک در بندند و دیگر اسیران نهضت سبز از خداوند آزادی، شکیبایی و پاداشی متناسب با نیت‌های بلندشان آرزو می‌کنم.

میر حسین موسوی

41 پاسخ

  1. از شما سبزها عاجزانه خواهش دارم 13 آبان در خانه بمانید.من پیرم، علیلم، رحم کنید.قول می دم دیگه آدم کشی نکنم.قول می دم دیگه مستبد نباشم. چیزی از عمرم باقی نمونده سرطان امونمو بریده، لااقل تا ارتحال ملکوتی من صبر کنید.

    • شنيده شده است در پي وخامت حال بهزاد نبوي و بستري شدن او در بيمارستان همسر بهزاد نبوي با همسر ميردامادي تماس گرفته و از قصد خود براي مصاحبه عليه خاتمي و موسوي خبر داده است.

      به گزارش آريا وي در گفتگوي تلفني با همسر ميردامادي با انتقاد از عملکرد خاتمي و موسوي اظهار داشته است: شوهر من در بيمارستان است و وضعيت بسيار بدي دارد ولي اين آقايان نميخواهند حتي گردي بر قبايشان بنشيند.

      گفتني است در پي اين تماس تلفني همسر ميردامادي اين خبر را منتقل مي کند که بر اساس تصميم گيري صورت گرفته يکي از بزرگان اين جناح مامور رايزني براي تسريع در آزادي بهزاد نبوي مي شود.

    • (((موسوی نخست وزیر زمان جنگ بود )))–عایشه زن پیامبر بود—ابن ملجم نماز شب خوان بود—ابوجهل عموی پیامبر بود—جعده زن امام حسن مجتبی(ع)بود—ابو موسی اشعری نماینده مولا علی (ع) بود—جعفر کذاب عموی امام زمان (عج)بود—-عمر و ابوبکر(غاصبین ولایت) جانشین رسول خدا بودند —باز هم بگم یا بسه…..پسر نوح زن نوح پیامبر زن لوط پیامبر فرزندان یعقوب باز هم بگم فکر کنم کافیه

  2. امام (ره) مظلومانه می‌گوید:«من باید بسیار متأسف باشم از اینکه غیب نمی‌دانم، نمی‌دانستم در چنته اینها چه هست. من بعضی از اینها را می‌پذیرفتم و به ایشان هم محبت می‌کردم.» اما بعد از رسوخ اعضای نهضت آزادی در بیت منتظری و خیز آنان برای ورود به مجلس سوم، حملات امام (ره) نسبت به وابستگی آنان به آمریکا بیشتر شد. امام (ره) ضمن تلخ دانستن دوران دولت موقت و بزرگ دانستن آن اشتباه می‌نویسد: «اکنون هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمی‌کنند.»

  3. جوحی به حج واجب ماه رجب رسید
    همراه شیخنا که به درک رطب رسید
    می خواست تا شراب طهوری دهد به ما
    جوشید آنقدر که به آب عنب رسید
    صبحی به منبر آمد و فرمود باک نیست
    گر واجبات رفت به ما مستحب رسید
    از نو صلا زدند که ما را وجب کنند
    از رأی‌ها به شیخ همان یک وجب رسید
    مشت و وجب برای همین آفریده شد
    بی آنکه انتخاب شود منتخب رسید!
    جمعی وضو نکرده دویدند در صفوف
    آخر نماز جمعه نخواندند و شب رسید
    صفین و نهروان و جمل نوش جانشان
    این کوفیان که مِهر علی شان به سب رسید
    هر کس که دم زد از ادب مرد، حرف بود
    هر کس که فحش داد به فیض ادب رسید
    بعد از سه ماه شعبده رنگ و ننگ و زنگ
    آیینه شکسته شان از حلب رسید
    شکر خدا که عابد و زاهد به هم شدند
    این از جلو در آمد و آن از عقب رسید
    دنبال کرسی اند بر این سنگ آسیا
    دندان کرم خورده شان تا عصب رسید
    با غرب و شرق مسخره بازان یکی شدند
    نوبت به ریشخند سران عرب رسید
    گوساله های سامری از طور آمدند
    با سبز اشتری که بر آن بولهب رسید
    چیزی نبود حاصل شان از هجوم وهم
    جز مشت ریسمان که به کام حطب رسید
    خاموشی ام مبین که در این آتش نفاق
    روحم به چشم آمد و جانم به لب رسید

  4. درود بر موسوي قهرمان

    اي مرد ازاده اماده ايم اماده
    مرگ بر ديكتاتور

    • دیکتاتور کسی است که هنوز آرا شمرده نشده خود را به زور برنده اعلام میکند

    • عيال، تو هنوز نفهميدي به كسي كه راس قدرت نيست نميگن ديكتاتور؟؟؟ انگار باس همين روزا بفرستمت ور دست اون مادرت كه تخم حرومي مثل تو رو انداخت به من!!!

    • فعلا حرام زاده ها علیه نظام به پا خواسته اند امثال توی ابله ما را جیره خواران دولت مینامند راست هم میگن ما روزی خور این دولت و این نظام مقدسیم اما شماها چیه جیره خور کدام دولتید امریکا انگلیس اسرائیل و…

    • بذار مردم قضاوت كنن كه من ابلهم يا تو كه به حكومت ابوجهل و معاويه ميگي مقدس!!!
      خاك بر سر امثال تو كه به ليسيدن كاسه جهنمياني مثل احمدي ابليس و خايه مني افتخار ميكنين!!!!

    • هر چه باشن لنگه کفش احمدی نژاد اسرائیل را می ارزد برو احمق نوکری اربابان خائنت را بکن

    • واقعاً بهت توصيه ميكنم سريال دايي جان ناپلئون رو حتماً ببين!!!
      مطمئنم تو خيلي از صحنه هاش ياد حرفاي خودت و صاحب اختيار هات ميفتي!!!
      راستي مواظب باش زياد لنگه كفش احمقي نژاد رو بو نكني ميترسم خفه شي ديگه نتوني كامنت بزاري!!!

    • جون من به اين سوالم صادقانه جواب بده:
      تو واقعاً به حرف هايي كه ميزني ايمان داري يا بهت چيزي ميماسه كه اينجوري داري خودتو جر ميدي؟منتظرم ها!

  5. ما براي بي آبرو كردن نظام دست به هر كاري ميزنيم

    • يكي از سران فتنه اخير درباره 13 آبان بيانيه داده و از هواداران خواسته است در تظاهرات اين روز شركت كنند.
      گفتم: مگه هنوز هم هواداري باقي مانده است؟
      گفت: آنها كه سران فتنه از اعتماد آنان سوءاستفاده كرده بودند بعد از پي بردن به ماهيت اسرائيلي- آمريكايي اين جريان خودشان را كنار كشيده اند ولي در ميان جمعيت 70 ميليوني ايران اسلامي تعداد اندكي هم وجود دارند كه مثلاً در روز قدس به نفع اسرائيل شعار بدهند.
      گفتم: اما، روز 13 آبان، روز مقابله با استكبار آمريكاست، هواداران آمريكا و اسرائيل براي چه مي خواهند در اين تظاهرات شركت كنند.
      گفت: مگر روز قدس براي حمايت از رژيم كودك كش اسرائيل نيامده بودند، حتماً روز 13 آبان هم براي حمايت از آمريكاي خونريز و غارتگر مي آيند.
      گفتم: پس بي حساب نيست كه نه در بيانيه سران فتنه و نه در تشويق هاي اسرائيل و آمريكا و انگليس حرفي از مخالفت با قدرت هاي استكباري به ميان نيامده است.
      گفت: بنابراين صدور بيانيه اي كه به مناسبت 13 آبان است ولي در آن عليه آمريكا و اسرائيل موضعي اتخاذ نشده چه معنايي دارد؟!
      گفتم: به شخصي گفتند با «بهرام» جمله بساز، يارو گفت؛ من و بيژن و هوشنگ رفتيم پارك. پرسيدند، پس «بهرام» چي؟ و يارو جواب داد؛ هر كاري كرديم نيومد!

  6. ما هستیم و تا پیروزی میجنگیم .

  7. معلومه چه گوهی هستی

    • ميبينم كه هرچي بيشتر به 13 آبان نزديك ميشيم اين عيال ما بيشتر زر زر ميكنه!!!
      از همه مردم بابت بي ادبي ايشون معذرت ميخوام!!!

    • زمین بر شماها تنگ خواهد شد کجا میخوای فرار کنید

    • عیال به این میگن که میرینه به هیکل شوهر کرکسیش

    • خدائیش سادات دمت گرم بزن قمر قیچیشان کن
      عیال به این میگن که میرینه به هیکل شوهر کرکسیش

    • ميبينم كه بكن اين عيال ما هم پيدا شد!!!

  8. برای نجات ایران از آخوند و دیکتاتوری آخوندی و یه مشت عرب پرست بی ناموس بپاخیزید

  9. خوشم می یاد روزی که موسوی تو دادگاه هی چیز چیز می کنه بعد معلوم می شه این بیانیه ها رو کی براش می نوشته !

  10. موسوی تو هیچ غلطی نمی تونی بکنی
    چون فقط بلدی جملات دیکته شده را بر زبان کاغذ بیاوری و از خود چیزی نداری
    ضمن اینکه هدفی از کارهایت مشخص نیست و معلوم نیست طرف دار امام هستی یا بی بند وباری
    کلن از تو هیچ بخاری بلند نمی شود

    • اي تاجر جر خورده!!! هنوز نفهميدي كه كسي كه از خودش چيزي نداره انتري نژاده؟ 13 آبان معلوم ميشه كي داره و كي نداره!!!بشين و تماشا كن

    • تف به شوهر بی غیرت سادات —جلو این زنتو بگیر که آبروی مارا برد بابا رید به هیکل موسوی رید به هیکل توی ابله و امثال تو . تو همینطوری نشستی نظار میکنی تف به غیرتت

    • تاجر یه خورده انصاف داشته باش بابا این دیکته شده ها را همه چیز چیز میکرد این مرد دیوانه شده فکر ریاست هوش از سرش برده

  11. آقای ایمان
    شما میتونی فرض کنی این بیانیه رو من نوشتم یا هر جوان دانشجوی دیگه ای
    خب که چی ؟؟؟؟
    مهم اینه که ما قشر جوان و آگاه طرفدارای موسوی و پیرو راه او هستیم. شما هم تا دلتون میخواد از این دادگاه های فرمایشی برگزار کنید. خواستید خودم هم میام اعتراف میکنم . ولی که چی؟؟؟؟ آیا میتونید به زور و شکنجه اعتقاد و راه آدما رو تغییر بدید. گالیله هم اعتراف کرد ولی آیا از عقیده اش برگشت.
    شما جرات دست گذاشتن رو موسوی و خاتمی رو ندارید . چون میدونید مردم پشتشون هستن. اگه کمی باور داشتید که اینجوری نیست تا حالا ده بار دستگیر شده بودند.
    بنازم ترس رو که چه برسر آدمای احمقی مثل انتری نژاد میاره……….

    به قول بروبچ : انتری دروغگو شصت و سه درصدت کو؟؟؟؟

  12. خدائیش سادات دمت گرم بزن قمر قیچیشان کن

  13. اعتراف میکنم که جیره خوار هستم.گه خوردم ببخشید جنبش سبز غلط کردم فریبم دادند

    • بله تو غلط میکنی گوه هم میخوری چون آرم کامنت سادات منحصر بفرد است ابله …….آرمتو نگاه کن

  14. اعتراف میکنم که جیره خوار بودم غلط کردم گه خوردم .از جنبش بسیاربزرگ سبز عذر خواهی میکنم.فریبم دادند.

  15. آقايون چرا به هم فحش ميديد پس گفتمان چي ميشه

  16. آقای موسوی راستی ما 100 ساله پیش با الاغ این طرف و آن طرف می رفتیم چه احتیاجی به ماشین و مترو و … بودش ؟؟؟؟؟؟؟ مردک تو خودت هم می فهمی چی میگی و چی میخواهی ؟؟؟؟؟؟؟ با تو هستم ای عشق قدرت !!!! تو اگه مرد بودی زمان نخست وزیری خودت درست عمل میکردی . امسال من که نوجوانی و جوانیمون را آن زمان گذراندیم تو رو خوب میشناسیم چيه دیگه تورو بازی نمیدن لجت گرفته بابا جون خوبه همه شما سرتون تو یک توبره بوده تا حالا

بیان دیدگاه